منا
يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۳۸ ب.ظ
یه دوستی داشتم اسمش منا بود ...
منا نصراللهی!
یه دختر چادری با لبخند همیشگی و محبت بی دریغش ...
7 سال پیش بود!
برام تو دفتر خاطراتم نوشته بود " میگویند شیشه ها حساس ندارند اما وقتی روی شیشه نوشتم یا حسین آرام گریست "
دلم براش خیلی تنگ شده ، خیلی وقتا دلم هواشو میکنه ....
خدایا من دلم خیلی تنگ میشه
میدونی چه قدر دلم برات تنگ شده ؟!
خدایا میبینی تهی ام از هر چیزی .... فقط تورو دارم !
خدایا کاش همه ی ماه هات ماه رمضون بودن .... تو این ماه من خیلی عوض شدم، لطف تو بود !
خدایا شکرت ... خدایا شکرت ...
خیلی دوستت دارم :)
۹۲/۰۵/۱۳