حس ناب خدایی ...

نترس،پرواز کن،آسمان بی انتهاست ... اما بترس از این بی انتهایی،بترس از رها شدن ...

حس ناب خدایی ...

نترس،پرواز کن،آسمان بی انتهاست ... اما بترس از این بی انتهایی،بترس از رها شدن ...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

کلمات کلیدی

آخرین مطالب

  • ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۹ کتاب
  • ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۹ ترم 4

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

خدا با ما حرف میزند ... بشنو!

دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۳۰ ب.ظ

شب بود گفتک خا دیگه بریدم خداااااااااااااااا دیگه نمیتونم تحمل کنم ...

رفتم بغل مامانمو کلی گریه کردم ....

مثل اینکه خدا باهام حرف زد ....


نگاهشان میکنم ... به یادت می افتم ...

میگوید : از کجا امده ام ؟ آمدنم بهر چه بود ؟

فکر میکنم : از کجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود ؟

مینشینم ... کتاب هایم ر میبندم ... ابهام را با تمام وجود میشنوم ...

ازش میخواهم که نور باشم ... میگوید تو هنوز گیر کرده ای در ابهامی که اسمش را گذاشتی "ابهام"

درست میگوید! می اندیشم به از تا ابد و اسمش را میگذارم ابهام! اما میخواهم از مرز این ابهام بگذرم و اسم این وبلاگ را تحقق بخشم : "توانایی بی نهایت!"

شروع میکنم از لبخند ساده ای که نوشدارو یی ست برای من و بنده هایش

از محبت به معلم و استاد و پدر و مادرو دوستانم و ... وسط ها جواب محبت هایشان را نمیگیرم و ناامید میشوم ... یادم میرود که میخواهم مرز بی خردی را از بین برم دوباره از اول ...

میگویم من اماده ام .. هیچ نمیگوید فریاد میزنم مــــن امـــــاده ام ...

چندی میگذرد .... میگویم آخر من اماده ام ....

میزند و مشکلی پیش می آید ...

روزی که مشکل حل میشود با صدای بلند میگویم : الحمدلله

در گوشم می گوید : دیدی آماده نییستی ؟ میبینم که چه قدر از راه را نرفته ام

شکرش میکنم و به راه ادامه میدهم .... اما سرعتم کم میشود ... سرعتم از انبساط دنیا کم میشود .....

دوباره یادش می افتم و خودش را در اغوش مهربانش جای میدهم ...

چشمانم را میبندم و گاهی اشک می اید و گاهی بدون اشک خوابم میبرد ...

چه قدر شیرین است لالایی گفتنت ... بهترین من، خدای من!

 


+ به اندازه انبساط جهان شرمندتم خدای خیلی مهربونم!


خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست     به امید در کویش پروبالی بزنم 


پرواز


خانوم بی تی ....

یک بار دیگه به این البوم من خرده بگیری من میدانم با تو!

بلـــــه این طوریاست!


۹۲/۰۸/۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
گلبرگ

نظرات  (۶)

یــــارب!
مــن تــــو را کـــم دارم...
مــــن بــه دستـــان تـــو محتـــاج هستم...
بگشــــا بنــد و مـــرا خـــــــالی کن...
بــــازکـــن ایــن گــره کـــور و مـــرا راهــی کـــن...
کــــاســه صبــرمــن عمــریست کـــه پـــرگشتـــه خـــدا...

پاسخ:
سلام آیلار جونم!

ممنون که به یادم بودی ! :**

سلام عزیزم

وای فاطمه جون تواین قالب جدیدت خوندن خیلی سخته

کاش عوضش کنی

پاسخ:
سلام

من فکر میکردم فقط نوشته های آبی رو خوندن سخته

آخه این قالبو بسی دوستش دارم

دوروزم صبر کنی محرم تموم شه عوضش میکنم :**
سلام عزیزم دعوتی به وبم.....
پاسخ:
سلام گلم

چشم الآن میام :)
نه اینبار تشویقت میکنم!چون پیشرفت قابل توجه بوده!
پاسخ:
خیلی ممنون واقعا!

اصلا افتخاریه مورد تحسین شما واقع بشم!
فاطمه جان آدرس میلتوبرام بفرست بنویسش توپیامت...مشکلی نیست که یاهویی ممنون عزیزم
پاسخ:
:)
سلام خوبی؟فرارسیدن ماه محرم وتسلیت میگم..
میبینم خیلی خوب خودتوآماده کردیا.....؟!!قالبت قشنگه.این پست هم خوب بود.
پاسخ:
سلام. ممنونم شما خوبی؟
من هم متقابلا این یایم خیلی پرمحتوا رو تسلیت میگم...
راستش .. من که هیچ وقت آماده نیستم ... برای حسینی بودن باید آدمش باشی ...
ممنونم این هم وصف حالی از ضعف خودم بود!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی