آسمانم
نمیدانم چه نهفته است در تو
که کسی زمانی با عشق تو را میخواند و زمانی با عقل!
اما تو همیشه آسمانی ... ورای این زمین، ورای افکار،ورای عشق!
نمیتوانم به خوبی بقیه از پشت پرده سیاهت بگویم
اما میدانم که حتی نگاه کردن به این سیاهی ات که نه سیاهی بلکه روشنایی ست
صیقل میدهد ناظر را ... نه ناظر را روح ناظر را!
تو سری داری لطیف تر از نسیم و عطر گل
تو لبخندی داری مهربانتر از مادر
تو عمقی داری عمیق تر از ریشه ها ...
محو شدن در تو را دوست دارم
میدانی چرا؟
چون تو با همه چیز فرق داری!