مواردی که شگفت را تحریک میکنند!
هنوز هم انقد تجربه های جور و واجور و کثیف و پاک و خنثی هست که باعث میشن من از اومدنم به تهران راضی و خرسند باشم. تجربه هایی که شگف تو رو تحریک میکنن و باعث تعجبت میشن. یه چیزایی رو لمس میکنی و یه چیزایی رو میبینی که از شنیدنشون خیلی اولی تره و تو رو از خام بودن و خالی بون در میاره! حالا این پر شدن میتونه مثبت باشه یا منفی! آدمای ضعیف میرن سراغ منفیاش و آدمای قوی برعکس! این 3 ماهی که از اول ترم تا حالا گذروندم انقد شگفتم تحریک شده که دگ خسته شده! الآن میبینه و تحلیل میکنه .... میبینه و تصمیم میگیره ... میبینه و به راهش ادامه میده ... به جای تحریک شدن! یکی از مواردش اینه که به خودت اجازه میدی هر چی دلت نفست فکرت هر چی که من اسمشو نمیدونم بگن رو عملی کنی!!! عملی کنی به معنای واقعی! مثلا نسبت به محارمت (من که مونثم نسبت به محارم مذکر و برای مذکرا برعکس) حسی غیر از محبت ساده و معمولی داشته باشی! یه حسی که مث خوره وجودتو بخوره و بیای این حست رو برای بقیه هم تعریف کنی!! به خدا عجیبه به و الله عجیبه .این آدم اصلا آدم نیست! یا مثلا به خودت اجازه بدی که از بقیه انتظار اینو داشته باشی که هر وقت تو دلت خواست در اختیار تو باشن و اگر نباشند تو دعواشون کنی!!!! در برابر این آدم و رفتاراش من هیییییییییییییییچ حرفی ندارم!