حس ناب خدایی ...

نترس،پرواز کن،آسمان بی انتهاست ... اما بترس از این بی انتهایی،بترس از رها شدن ...

حس ناب خدایی ...

نترس،پرواز کن،آسمان بی انتهاست ... اما بترس از این بی انتهایی،بترس از رها شدن ...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

کلمات کلیدی

آخرین مطالب

  • ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۹ کتاب
  • ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۹ ترم 4

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

تو دنیای خودم تا حالا نتونستم یه دوستی رو انتخاب کنم و نگهش دارم ....

سعی کردم دوستی رو که انتخاب میکنم بر طبق معیارهام باشه ...معیار منم همون معیار خداست!

کوچک که بودم اگه مامانم میگفت با فلانی نپلک از اون روز به بعد یه سلامی زورکی میدادم!

حالا میفهمم بهترین کار و کردم! :)

از وقتی اومدیم تبریز با خیلی دوست شدم و الآن هم خبری ازشون ندارم!

یعنی خودم خواستم که خبری نداشته باشم 

با چند نفری دوست بودم وقتی فهمیدم آلوده روابط دختر پسری شدن کلا از داشتن دوست پشیمان میشدم!!! یکیشان تونستم به راه مستقیم بیارم و بعد اونم در حد سلام و خنده ...

الآن شاید فکر کنین چه قد مغرور آخه؟؟ ولی اصلا اسم غرور نمیشه روش گذاش وقتی میبینم کسی داره به خودش ضربه میزنه از اون و از خودم و زندگی کلا بیزار میشم ... دست خودم نیست :(


وقتی میبینم وقتی به کسی میگم حجاب(! ) میگه خب آدم باید جوانی کنه منم باهاش کلا سرد میشم!

حالا گیریم طرف خعلی باهوش و درسخون باشه ... که این درس خوندن به درد جرز لا دیوار هم نمیخوره ....

 فکر کنم با این روندی که پیش گرفتم تا آخرش بی دوست میمونم ....


تو این دنیای مجازی هم که ....!

تا نری نظری ندی نه میان حالتو میپرسن نه حتی یه سر هم نمیزنم ....

هر چه قدر هم سعی کردم این دوستی رو با کسی حفظ کنم فایده ای نداره 

یا وقتی میرم جایی و نظر مردم چه خوب چه بد اصلا آدم هم حساب نمیکنن

مث اینکه کسی نمیخواد باهام دوست بمونه!


با همه اینا یه دوستی دارم درسته یکم بی معرفته یکم تنبیه یکم بداخلاقه و فکر کنم اینجا هم سری نمیزنه ولی نکات مثبت زیادی داره!

وقتی باهم حرف میزنیم همیشه حرفی داره که بگه به حرفات با دقت گوش میده و نظرش رو چه خوب چه بد چه تشویقی چه انتقادی میگه ... چرت و پرت هم تحویل آدم نمیده!

آدم مقید و با خداییه ... کارشم بلده!

و الآن هم خیلی سعی میکنه اخلاقشو درست کنه!:)))

و لجبازیشو بذاره کنار!

حالا اسمشو نمیگم غیبت نشه خودشم نمیبینه که اینارو!:))))


گلبرگ
۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ نظر
گلبرگ
۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

نمیدانم چه نهفته است در تو


که کسی زمانی با عشق تو را میخواند و زمانی با عقل!


اما تو همیشه آسمانی ... ورای این زمین، ورای افکار،ورای عشق!


نمیتوانم به خوبی بقیه از پشت پرده سیاهت بگویم


اما میدانم که حتی نگاه کردن به این سیاهی ات که نه سیاهی بلکه روشنایی ست


صیقل میدهد ناظر را ... نه ناظر را روح ناظر را!


تو سری داری لطیف تر از نسیم و عطر گل


تو لبخندی داری مهربانتر از مادر


تو عمقی داری عمیق تر از ریشه ها ...


محو شدن در تو را دوست دارم


میدانی چرا؟


چون تو با همه چیز فرق داری!


پرواز

گلبرگ
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر