همین دیروز بود داشتیم کارتای عروسی تونو مینوشتیم
پریشبم کارت ترحیمت!
تو تازه 4 سال بود اومده بودی چرا انقد زود تنها گذاشتی عمه مو؟
چرا مامانتو تنها گذاشتی که دیروز همه مهمونای خونه تو گریه بندازه ؟ااونطوری آروم و با سوز درباره ت حرف میزد که دل آدم کباب میشد
میگفت: جونم فدای جون مهربونت،ججونم فدای عاقل بودنت،ججونم فدای مغازه بسته ت
عمه م حتی گریه هم نمیتونس بکنه
تو به عمه م میگفتی نره تعزیه میگفتی وقتی میری تعزیه ناراحت برمیگردی نمیخوام ناراحت ببینمت اما حالا ببین عمه چطور خشک میشه یه جا
زود رفتی مهربون زود
عمه پشت تلفن نمیتونس بگه بهمون که مردی فقط میگف اکسیژن زدن اکسیژن زدن
من باورم نمیشه .تو که خوب شده بودی آخهههه
دلم برات تنگ میشه
زود رفتی مهربون زود