عجله کردم ... نه عجله کردیم!
تابستون 93 هفته اول شهریور بود رفتیم رانندگی ثبت نام کردیم!
آئیین نامه و شهری رو گذروندم که وقت تهران رفتنم رسید و نتونستم تو امتحاناش شرکت کنم! بلــــه
این چند روزیم که تبریز بودم رفتم که برا امتحاناش ثبت نام کنم! واسه شهری من دو جلسه اضافه هم نوشته بود که اونم نتونسته بودم برم
بعد گذروندن اون دو جلسه گفت "یادت رفته!" :|
دو جلسه هم باید بیای! منم گفتم باشه! آقا 4 جلسه رو رفتیم بعدش امتحان آئین نامه رو دادمو بااااازم وقت نشد برم امتحان شهری رو بدم!
حالا واسه نرسیدن به امتحان نمیسوزم.تو امتحان آئین نامه یکی از خانوما گفت من با همه مربیا یه دور رفتم ببینم چطوریه آخرش یکی رو امتحان اتخاب کردم!!! منم چون عجله داشتم انتخاب مدیر آموزشگاهو عین خاخولا انتخاب کردم :| تازه ماشین مربی من فرمونش هیدرولیکی بود! فرمون ماشینای آزمون از اوناست که بخوای بچرخونی فرمون از بدنه حجدا میشه ولی نمیچرخه :|
من هی فرار میکنما اما این بدبختی سرعتش بیشتر از منه هی بهم میرسه :|
باورتون میشه من این ترم تونستم 14 واحد بردارم؟؟ خودشم شب انتخاب واحد کلا نخوابیده بودم که 6 صبح انتخاب واحده!! :|
16 تا رو فیکس برداشته بودما خواستم تایم یکیشونو عوض کنم حذفش کردم نه تونستم تایمکی رو که میخوام بردارم نه حتی درسی رو که میخواام! من حتی نتونستم تربیت بدنی بردارم ... حتی نتونستم تاریخ انقلاب بردااااارم .... بچه ها عین ببر وحشی در عرض 10 دقیقه همه شونو غارت کرده بودن :|
دروس اختصاصی هم که به انتخاب ما انتخاب نشدن! خود دانشگاه برا همه اختصاصیا فقط یه تایم اختصاص داده! ما فقط کدهاشو وارد کردیم به سلامتی! :| استاد معادلات دیفرانسیلمون یه استاد خیلی با سواده که کلی مقام جهانی و این حرفا داره! اما اصلا به درد استاد بودن نمیخوره! از این استادا که از قبل باید همه چیو خونده باشی و فول وارد کلاس شی تا یه چیزایی تو کلاسش بفهمی!
ببخشید عین قورباغه پرید تو کلاس ماژیکو برداش شرو کرد به نوشتن!! اولش که تو شوک بودم هیچی ننوشتم بعدش فهمیدم داره چی مینویسه اما نفهمیدم چرا!!
زینب و بی تی فک کنم شما معادلات داشته باشین .... این ترم برداشتین؟!