سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ق.ظ
۹۳/۰۹/۰۴
۳
۰
گلبرگ
پاسخ:
باورتون نمیشه اما هروقت درباره اینطور خانوما بحث میشه من گریه م میگیره و نمیتونم ادامه بدم! یه فیلمی میدیدم که دخترایی که تنها زندگی میکردنو پیدا میکردنو میفروختن! اول از همه هم معتادشون میکردن تا وابستگی پیدا کنن بهشون! موقع دیدن این فیلم تا چن روز تو شوک بودم!بعدش فهمیدم چه وضعیه!!!
اینی که تعریف کردین اصلا یادم نبودش!!! ولی یادمه یه بار عموم تعریف میکرد که یه روحانی یه خانومی رو سوار کرده و همه نسبت بهش بدبین شدن! بعدها همین خانوم یکی از دوستان اون روحانی رو که نسبت بهش بدبین شده رو میبینه درحالی که چادری شده بوده! میگه اون آقا وقتی منو سوار کرد یه پولی بهم داد گفت این مال امام حسینه! وقتی عموم داشت اینو تعریف میکرد گریه ش گرفت!
این خانوما مجبورن! عده ای خودشون میرن دنبال این کارا که خیلی کمن و عده ای خیلی خیلی ناخواسته! اینا آدمن،ارزش دارن،اینا دارن له میشن،چی میشه یه مردی اینارو سوار کنه و باعث بشه که دیگه این کارو نکنن؟چرا مردا کاری کردن که ما مردارو یه موجودات کثیف ببینیم؟چرا مردا فقط به تن خانوما فکر میکنن؟چرا به این فکر نمیکنن که ارزش یه "زن" چه قدر میتونه زیاد باشه؟تا وقتی به تن فکر کنن هیچی رخ نمیده! هیچ اتفاق خوبی پیش نمیاد .... هر انسانی تو ذاتش خدار دوس داره،مخصوصا اینطور آدما که خدا رو تو زندگیشون خیلی بیشتر از ماها حس میکنن! امیدوارم این احساسم نسبت بهشون کار دستم نده ....
اینارو گفتم به خاطر اون جمله تون که گفتین:"اون موقع که این داستانو میخوندم توقع نداشتم این جمله رو اون کاراکتر بگه و برام عجیب بود"
پاسخ:
خوندمش!
ولی دقیق یادم نیس چی به چی بود فقط محورش یادمه!
کی بود کسی که این جمله رو گفت؟! و چه ارتباطی با این عکسی که گذاشتم داره این حرفتون؟!