یکی هست که دیگه نیست ...
سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۳۹ ب.ظ
خیلی سعی کردم این حرفو نگم اما نتونستم
یاد پاشایی میفتم یه جوری سست میشم ...
اون لحظه ای که آهنگاشو جلو تالار وحدت میخوندیم و خیلیا گریه میکردن یادم نمیره
چه قدر گریه کردم :(
دقیقه های آخر ....
ادعای عشق ....
نبض احساس ...
یکی هست که دیگه نیست ...
آخرا چی گفتی و رفتی!
عصرمونو پاییزی کردی ....
اره تو راس میگی که بد شدم ...
به خدا زوده ... زوده!
۹۳/۰۸/۲۷